واقعیت‌های ارتباطات غیرکلامی

تجربه نشان داده است که انسانها زمانیکه از هرگونه ارتباط محروم می شوند ، بسرعت افسرده شده و به سرگشتگی و دیوانگی نزدیک تر می شوند.
مابه محض اینکه کلمه ارتباطات را می شنویم ، بلافاصله،تلفن،رادیو،تلویزیون،ویاکتابها و نشریات در ذهنمان مجسم می شوند و همه وسایلی که ما در ارتباطات کلامی با آن سر وکار داریم.
درارتباطات کلامی ، مابا یک زبان که بتواند معانی و مفاهیم و منظورمان را انتقال دهد ، سروکار داریم. زبانی که باید بتواند با حاملها و اصطلاحات خود،زمان،فضا وشرایط روی دادها و وقایع و چگونگی آن را انتقال دهد.برچسب هائی که بتواند بوسیله معانی مختلف کلمات ، تلفظ ها و شیوه های بیان آنها ، موضوعی را از شخصی به شخص دیگر انتقال دهد و در این نقل و انتقال تصّور شنونده از وقایع همانند گوینده باشد.
به راستی آیا ارتباطات کلامی ، تنها راه برقراری ارتباطات فی مابین است ؟
به واقع آیا درک اهمیت ارتباطات تنها بوسیله ابزارهای ساده و ابتدایی آن به ما هدیه شده است ؟
باعنایت به تعریف ارائه شده از ارتباطات کلامی ، ارتباطات غیرکلامی مشمول تمامی حالتهای ارتباطی می شود که بیک زبان رسمی وابسته نیست. ارتباطاتی که به موجب آن ایده ها و مفاهیم بدون اینکه از مفاهیم و اصطلاحات کلامی استفاده شود ، تشریح و تفسیر می شوند.
به نظرشماآیا ارتباطات غیرکلامی دارای چنان زمینه ای است که بتواند چنین تعریف مهمی رادربرگیرد؟ پاسخ مثبت است . نسلهای گذشتة ،انسانهائی که قبل از تاریخ می زیسته اند ، ازطریق ارتباط غیرکلامی باهمدیگر رابطه داشته اند.آنها همانند جانوران ، صداهائی از گلوی خود خارج می کردند.
درواقع علائم،حرکات بدنی ، اشارات ، ترسیم نقشها تا زمانیکه زبانی برای بیان مفاهیم آنها ایجاد شود ، نیازهای ارتباطی آنان را برآورده می ساخت.
بانگاهی به اطراف خود ، در می یابیم که امروز هم روشهای متعدد برای ارتباط غیر کلامی ما را احاطه کرده اند . صرف نظر از مفاهیم ارتباطات غیر کلامی ، بیشتر اینگونه ارتباطات با حسهای ارتباط گر مرتبط اند . آخر از همه نیز این " حسّها " هستند که می توانند اطلاعات را انتقال دهند.
بشر همیشه فکر می کرد که فقط ۵ نوع حس دارد . بعدها دریافت که حس ششمی نیز وجود دارد . اغلب ارتباطات ما انسانها، با این حسها سر و کار دارد.
ارتباط غیر کلامی مرتبط با حسهای بشری ، با حرکت ، رنگ و شکل توام است .
در طبیعت نیز نمونه های بیشماری از این نوع ارتباط وجود دارد . .

اجازه دهید از حرکت شروع کنیم:

رقص یک زنبور عسل ، نمونه بارز این ارتباط است . زنبور عسل کارگر حرکت های پیچیده ای انجام می دهد و این حرکت ها توسط سایر زنبورها بصورت دقیق دیده شده و تفسیر می شوند . پرواز و حرکت این زنبور عسلها ، علامت یا پیام خاص برای زنبورهای دیگر است.اینگونه پیامهای بیشتر دربارة محل اعلام شهد برای بقیه زنبورهاست .
سرپایان و هشت پایان که به جانوران شب تاب نیز معروف هستند و فرکانسهای رنگی از خود ساطع می کنند ، برای برقراری ارتباط از اشعه نورانی استفاده می کنند.
استفاده از طیف نور و اشعه رنگی سرپایان بیشتر از سرشیدائی است.
سلولهای رنگی(کروماتوفورها) از طریق رشته های ماهیچه ای با سیستم های عصبی مرکزی مرتبط هستند. کنترل رنگهای متنوع و تغییرات آن حیرت انگیز است.تماشای رنگهای این جانوران یکی از دیدنی ترین مناظر اعماق اقیانوسهاست.
این جانوران می توانند هررنگی رابصورت اشعه نورانی درهرسطحی که بخواهند بتابانند. جانوران شب تاب همانند سرپایان می توانند ترکیبات نورانی را بصورت فعل و انفعالات شیمیائی درونی ، تولید کنند.اما علل تولید این پرتوهای رنگی تاکنون برای انسانها مشخص نشده و همچنان در ابهام است.
درمورد انسانها چگونه فکر می کنید ؟ آیا ما انسانها هم می توانیم همانند دیگر موجودات نمادهائی را برای برقراری ارتباط با سایرین از خود بروز دهیم ؟
بله انسانها می توانند و انجام می دهند.
همانطوریکه اظهار شد مردمان اعصار قدیم در زمانهای بسیار دور برای برقراری ارتباطات از تصاویر و طرحها استفاده می کردند. طرحها و شکلهای به جامانده از انسانهای قدیمی در دل غارها که برخی از آنها حتی بیش از ۰۰۰/۲۰ سال قدمت دارند، و در منطقة کانتابریان (جنوب غربی فرانسه و شمال اسپانیا) کشف شده اند ، بقدر کافی جذابیت دارند.
بکارگیری تصاویر بعدها به صورت خط هیرو گلیف در آمد که تقریباً یک نوع خط تصویری بود . از زمان ایجاد خط هیرو گلیف ، که قدیمی ترین آن به مصر (۳۱۰۰ سال قبل از میلاد مسیح) و آخرین آن به قرن ۱۴ نسبت داده شده است و در جزایر فیلائی (Philae)نمونه های آن کشف شده اند ، مشخص شده است که این خط به عنوان اولین خط تصویری،قدیمی ترین ابزارارتباطی بین Hittites و Cretans بوده و در بین آنان کاربرد داشته است.
بشر به غیر از ابزار تصویری که با حس بینائی وی ارتباط داشت ، ابزارهای دیگری همچون ارتباطات چهره ای و حرکتی را نیز داشته است . نمادهای چهره ا ی همانند اخم کردن ، خندیدن ، عصبانی شدن ، گریه کردن و ... حالت های مختلفی هستند که بصورت مؤثر در موقعیتهای مختلف و در ارتباطات رو در رو انتقال دهندة حالات و پیام آنها بوده است .
حالت های حرکتی نیز در ارتباطات کاربرد دارند که می توانند مبهم یا روشن باشند.
اگر شخصی به یک تنگ آب و سپس به دهان خود اشاره کند ، این شاید نمونه ای ازیک ارتباط حرکتی روشن و بدون ابهام باشد . یعنی آشکار است که وی تشنه است و در خواست آب می کند از طرف دیگر دراغلب موارد موقعیت های غیرقابل تفسیری نیز وجود دارند که در شرایط متفاوت معانی مختلفی را انتقال می دهندوبرداشت دقیق و صحیح آن ها به عوامل مختلفی از قبیل عوامل فرهنگی ، جغرافیایی ، اجتماعی و غیره مربوط می شود.
درهندوستان ، استرالیا و برخی از کشور های غربی ، چنانچه کسی سرش رابالا و سپس پائین بیاورد، به معنی تأ ئیداست اما همین حرکت در کویت دقیقاً معنی برعکس دارد و مهفوم (نه) را القاء می کند. در شبه قاره هند چنانچه یک زن با انگشت نشانه دماغ خود را لمس نماید ، این حرکت نشاندهندة تعجب و شگفتی وی است. درخاورمیانه همین حرکت به معنی خدمتگزاری بوده و فرد نیت و آمادگی خود را برای انجام کار حتی تحت سرپرستی یک شخص دیگر اعلام می کند والبته این نوع حرکت ها بیشتر از سوی مردان انجام می شود. در ایران نیز اگر شخص بخواهد بگوید که من با کمال میل در خدمت شما هستم وازدستورات شمااطاعت می کنیم،دست راست خودراروی چشم راست خودمیگذارد.
شاید کاربرد حرکات بدنی حاصل چهارچوب بندیهای ماهرانه ای باشد که همانند زبان انسانهای کرولال کاربردداشته باشد.
ما درزندگی روزمره،بطورمداوم ترکیبی ازکلمات وحرکات راجهت بیان منظورمان بکارمیگیریم. صدا زدن کسی همراه با لبخند و گفتگو باوی ، باصدا کردن وی بدون لبخند متفاوت است .
ارتباطات غیرکلامی ناخود آگاه ، آنچه که ما آن را زبان بدنی و یا درست بگوئیم زبان حرکتی (حالت اندامی)می نامیم ، یک اصطلاح علمی است.
حالات بدن ما گاهی بیانگر حالات روحی روانی ما بوده بطوریکه شاید ما قادر نباشیم آن را با کلمات بیان نمائیم.کاربردزبان حرکتی می تواند بازتابی یا غیربازتابی بوده و حالت بدنی ، یا وضعیت وشرایط روحی ماهمراه پیام به شخصی که منتظردریافت پیام است،منتقل شود.
زمانیکه تمرکز می کنیم ، مردمک چشممان تنگ می شود و وقتی خسته ایم ، خمیده تر به نظر می رسیم و زمانی که به هیجان می آئیم فیزیک چهره مان فرق می کند.
آقای جولیوس فست (Julius Fast) درکتاب معروف خود به نام (زبان حرکت بدنی) که درسال ۱۹۸۴ منتشر شد ، بیان کرده است که زبان بدنی حاصل نفوذ فرهنگی و محیطی است. شخصی که درآمریکای شمالی زندگی می کند و به زبان حرکات بدنی آشنائی دارد ممکن است به سادگی در درک حس و قصد شخص دیگری که در اسپانیا زندگی می کند ، دچار اشتباه گردد.
مطالعات نشان داده است که امکانات برخی از مؤلفه های زبان حرکت بدنی جهانی بوده و به فرهنگ و نوع جنسیت افراد و همچنین محیط آنان بستگی دارد . به هر حال طبقه بندی زبان بدنی به دو بخش وابسته به فرهنگ و عدم وابسته به آن ، در مرحلة شکوفایی است .
از بین حسهای پنج گانة خودمان ، حس شنوائی اساساً به ارتباطات کلامی متکی است اما می تواند در ارتباطات غیر کلامی نیز کاربرد داشته باشد . به تجربه ثابت شده است که حس متانت و آرامش ، عصبانیت ، بشاشیت و خوشرویی ، افسردگی و امثال آن می تواند از طریق آواهای هماهنگ و موزون به دیگری منتقل شود. از آوا شناسی در درمان و بهبود افسردگی نیزاستفاده می شود (کاسیلیت ۱۹۹۹)
ارتباطات می تواند با حس بویایی نیز مرتبط باشد مطالعات دانشمندان ثابت کرده است که برخی از جانوران و حشرات از طریق حس بویایی امیال جنسی خود را به جفت خود منتقل می کنند.
حس لامسه از مدلهای قوی و مؤثر در ارتباطات است . یک بوسه یا یک دست دادن ساده و یا در آغوش کشدن کسی، حتی یک لبخندکوچک توأم بانوازش یا بادست گذاشتن برروی دوش کسی، می توان ارتباط بسیار قوی و مؤثری برقرار نمود که حتی با صدها کلمه و حرف میسر نمی شود.
برخی ها هم ادعا می کنند که با گرفتن دست کسی حتی می توانند فکر آنها را هم بخوانند . از میان اینهمه شواهد موجود در طبیعت ، باور نمی کنم که برقراری ارتباط از طریق حس چشایی میسر نباشد.
تله پاتی (دوهم اندیشی) یکی از راههای ارتباط که در مورد آن بسیار صحبت شده است،یکی از امکانات برقراری اتباط بدون کلام است . تله پاتی با نفی حواس پنجگانه مرتبط است. تعمق در مورد وجود تله پاتی به آواخر قرن بیستم برمی گردد.جنجالی که توسط آقای جوزف بی رینز(Joseph B.Rhines) و سایر روان شناسان دانشگاه گرونینگن Groningen هلند در سال ۱۹۳۷ راه افتاد .
آینده ممکن است روشهای دیگری رابرای برقراری ارتباطات به ارمغان بیاورد. یکی از روشهائی که اخیراً بشر به آن دست یافته است ، امواج مغزی است .تجربه ثابت کرده است که تمام فرایندهای مغزی که هم در حیوانات و هم در مغز انسانها جریان دارد ، حاصل یک الگوی پیچیده ای از جریان الکتریکی لحظه ای است (Bazier ۱۹۶۱) هر فرایند مغزی با نمونة نوسان الکتریکی فردی تلفیق می شود . تجربه گرایان توانسته اند این نوسانات الکتریکی مغزی را ثبت کنند. همچنین آنان دریافته اند که با برگشت دادن جریان الکتریکی در مسیر طی شده ، امکان اعمال تغییر و اصلاح در ذهن دریافت کننده پیام با یک مجموعه از نمونه های خاص وجود دارد(Delgado ۱۹۶۷).
تأثیر روش دکتر دلگادو با ایجاد جریان الکتریکی معکوس بر روی مغز یک گاو و در یک سالن و روی رینگ بوکس ، بطور دیدنی برای تماشاچیان تشریح شده است.
این فرایند زمانی که بر روی یک انسان پیاده می شود، می تواند تله پاتی نام بگیرد. که تحت عنوان انتقال ویژه اطلاعات بین موجودات در طبقه بندی ارتباطات غیرکلامی جای می گیرد.
در حال حاضر شاید برخی از مفاهیم ارتباطات بطور غیرمستقیم نقشهای عمده ای در زندگی روزمره،داشته باشند بهرصورت اینگونه اثر گذاریها نمی تواند مانع توقف ذهنیت سازیهای نویسندگان در زمینه های مختلف ارتباطی گردد.
در داستان (گاونر) نوشتة آقای پیرس آنتونی ۱۹۷۶ نمونه هائی از قوانین یک نوع بازی که(زندگی)نام گرفته است،برای به تصویر درآوردن ارتباطات بکار گرفته شده است. در داستان (ژوپیتر دزد) نوشته دونالد مفیت Donald Meffitt ۱۹۹۷ موجودات بیگانه ای خلق شده اند که فقط از طریق حس بویائی ارتباط برقراری می کنند.
داستان ها و افسانه های بسیاری وجود دارند که موضوع تله پاتی را القاء می کنند اما شاید برجسته ترین آنها را بشودبه کتابهای مردویرانگرنوشته(Alfred Bester)آلفردبستر۱۹۷۸ و مرد کامل که توسط جان برنر ۱۹۷۳ به تحریر در آمده اند، اشاره نمود. .
کتاب مرد ویرانگر داستانی را بیان می کند که در آن هر یک از اعضاء جامعه ،یک (تله تاپ) هستند و داستان مرد کامل مسائل و موضوعاتی که در آن تله تاپی بصورت منفرد و مجزا دریک جامعه بشری معمولی مطرح است ، بازگو می کند.
آرتو پی، کلارک در مورد تخلیه بارالکتریکی مغزها در داستانهای خود،جزیرة دلفین ها (۱۹۷۱) و داستان محدودة عمیق (۱۹۶۸) اشاره کرده است ، وی در این داستانها در مورد رابطة بین بشر و خالقان دریا صحبت می کند. .
درخصوص مزیت ها و برتری ارتباطات کلامی و یا غیر کلامی در میان مردم ، باید گفته شود که زمینه هائی وجود دارد که در آن مفاهیم ارتباطات کلامی و غیر کلامی برهم منطبق اند مثلاً فن شاعری یکی از این موارد است . یک شاعر خوب کلمات را با مهارت خاص بکار می گیرد البته نه همانند کاربرد ارتباط کلامی و نه فقط به خاطر معانی آنها بلکه کلمات گاهی به خاطر صدا و آواهایشان بکار گرفته می شوندوحتی گاهی به خاطراینکه تصویرخاصی رادرذهن مخاطب ایجادکنند ، ساخته می شوند. فرم یک شعر نیز بهمان میزان که مفاهیم آن مورد توجهند ، دارای اهمیت است . نمونة دیگر برای نشان دادن تطبیق ارتباطات کلامی و غیر کلامی به همدیگر ، موضوع داستانهای مصّور است . کتابهائی که داستانهای آن بصورت تصاویر گرافیکی طراحی شده اند، جائیکه کلمات و تصاویر بطور تلفیقی و هماهنگ می توانند مفاهیم را انتقال دهند.(مک لئود ۱۹۹۹)(Mc Leod).
همانطوریکه ملاحظه می کنید، مفاهیم ارتباطات بیشتر در بخش ارتباطات بیرونی و حسهای خارجی مورد بحث قرار گرفت. مواردی که بیشتر ، برای ارتباطات کلامی و غیرکلامی از آنها استفاده می کنیم.اما حسّهای دونی دیگری نیز وجود دارند.
حسهائی که درونی هستندومابهنگام ارتباط باخودمان از آنها استفاده می کنیم. در اینجا منظور این نیست که به فضاهای ماوراءطبیعی واردشویم چراکه هنوزدردنیای علوم انسانی همانند یک ذره ای در مقابل عظمت جهان هستیم.
بگذارید جهت روشن شدن این نوع حسهای درونی ، سئوالی مطرح شود :
از یک زیست شناس یا فیزیولوژیست و یا یک متخصص اعصاب و یا روان شناس یا حتی از یک فیلسوف این سئوال را بپرسید . قطعاً هریک از آنها مثالهائی را در ارتباط با خود شما خواهند گفت و مواردی را که بطور مرتب اتفاق می افتد ، یادآوری خواهند کرد . همه این ها ارتباطات غیر کلامی است.
ارتباطات خواه اینکه بادیگران باشد یا با خود فرد ، از دیدگاه علمیِ زندگی، بسیار اهمیت دارد و نبود آن می تواند کاملاً در زندگی فرد مؤثر باشد همان چیزی که یکی از دغدغه های خاطر بشر در طول زندگیست.
یک روز درحالیکه از تلفن کردن ها به دیگران خسته شده ایم اگر تلاش کنیم تابا خودمان ارتباط برقرار کنیم ، بشنویم که دستگاه تلفن تکرارکنان بگوید که «تمامی مسیرها به سمت مشترک مورد نظر اشغال می باشد و من بطور مرتب شمارة شما را تکرار می کنم».
درپایان باید اعتراف کنم که دامنه فعالیت ارتباطات بسیار وسیع تر از آن است که دراین اندک گفته شود.دراین مطالب تلاش براین بود تا نگاهی به کاربرد ارتباطات کلامی و غیرکلامی داشته باشیم و در این خصوص به برخی از مفاهیم ارتباطات غیرکلامی که درگذشته مورد استفاده بشر بوده است اشاره شده و یادآورد شوم که زمینه های مختلف دیگری نیز وجود دارند که برخی از آنها را پذیرفته ایم و خود را با آن تطبیق داده ایم و برخی دیگر همانند جریان در ارتعاشات مغزی و غیره را که آزمایشات و تجربیات کسب شده و مطالعات بیشترمی توانند درتوسعه و اشاعه آن مؤثر باشند.
منبع: بانک مقالات ارتباطات اجتماعی